آیه 20 سوره حشر

از دانشنامه‌ی اسلامی

لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۚ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ

[59–20] (مشاهده آیه در سوره)


<<19 آیه 20 سوره حشر 21>>
سوره :سوره حشر (59)
جزء :28
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

هرگز اهل جهنم و اهل بهشت با هم یکسان نیستند، اهل بهشت به حقیقت سعادتمندان عالمند.

دوزخیان و بهشتیان یکسان نیستند، بهشتیان همان رستگارانند.

دوزخيان با بهشتيان يكسان نيستند؛ بهشتيانند كه كاميابانند.

اهل آتش و اهل بهشت با هم برابر نيستند. اهل بهشت خود كاميافتگانند.

هرگز دوزخیان و بهشتیان یکسان نیستند؛ اصحاب بهشت رستگار و پیروزند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Not equal are the inmates of the Fire and the inhabitants of paradise. It is the inhabitants of paradise who are the successful ones.

Not alike are the inmates of the fire and the dwellers of the garden: the dwellers of the garden are they that are the achievers.

Not equal are the owners of the Fire and the owners of the Garden. The owners of the Garden, they are the victorious.

Not equal are the Companions of the Fire and the Companions of the Garden: it is the Companions of the Garden, that will achieve Felicity.

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «19»

همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند، پس خدا نيز آنان را به خود فراموشى گرفتار كرد. آنان همان فاسقانند.

لا يَسْتَوِي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ «20»

اهل آتش و اهل بهشت يكسان نيستند، اهل بهشت همان رستگارانند.

«1». نبأ، 40.

«2». معارج، 6.

جلد 9 - صفحه 561

نکته ها

مصداق روشن كسانى كه خداوند را فراموش كردند، منافقانند. در آيه 67 سوره توبه درباره منافقان مى‌خوانيم: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ» البتّه خداوند فراموشكار نيست، بلكه لطف خود را از آنان باز مى‌دارد. «وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا» «1»

غفلت، خطرناك‌ترين آفت انسان است. قرآن مى‌فرمايد: گروهى از مردم، از چهارپايان بدترند، زيرا غافلند، «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ» «2» بنابراين غفلت از خدا «نَسُوا اللَّهَ» «3»، غفلت از قيامت‌ «نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» «4» و غفلت از آيات الهى، «أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها» «5» باعث سقوط انسان به مرحله‌اى پست‌تر از حيوانيّت مى‌شود.

كسى كه خدا را فراموش مى‌كند، قهراً فردى بى‌راهه، بى‌رهبر، بى‌هدف و بى‌قانون، غرق در شهوات مى‌شود و تمام هدف‌ها و عملكردش سليقه‌اى و مطابق تمايلات و هوس‌هاى خودش مى‌شود و اين بزرگ‌ترين خطر براى انسان است.

كسى‌كه لطف او را فراموش كند، مأيوس شده و به بن بست مى‌رسد.

كسى‌كه عفو او را فراموش كند، خود را قابل اصلاح نمى‌بيند و دست به هر كارى مى‌زند.

كسى‌كه رهبران الهى را فراموش كند، دنبال هر طاغوتى مى‌رود و فاسد مى‌شود.

كسى‌كه قانونِ او را فراموش كند، هر روز به سراغ صدايى مى‌رود و سر در گم مى‌شود.

كسى‌كه راه او را فراموش كند، در ميان صدها راه ديگر گيج شده و به بى‌راهه مى‌رود.

كسى‌كه اولياى او را فراموش كند، دوستان ناباب او را به بازى مى‌گيرند.

كسى كه نعمت‌هاى خدا را فراموش كند، متملّق ديگران مى‌شود.

كسى كه خدا را فراموش كند، قهراً اهداف حكيمانه‌ى او در مورد آفرينش انسان را فراموش خواهد كرد و هركه هدف خلقتش را فراموش كند، عمر، سرمايه واستعدادش را هدر مى‌دهد.

انسان فطرتاً خداشناس است و فراموشى، عارض بر او مى‌شود. كلمه «نسيان» در موردى است كه قبلًا علم و توجه باشد.

«1». مريم، 64.

«2». اعراف، 179.

«3». توبه، 67.

«4». ص، 26.

«5». طه، 126.

جلد 9 - صفحه 562

پیام ها

1- مؤمنان، در معرض غفلت از ياد خدا هستند و نياز به هشدار دارند. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ‌ ... وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ‌

2- گام اول سقوط، از خود انسان است، خودفراموشى كيفر الهى است. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ»

3- كيفر الهى متناسب با عمل است. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»

4- گناه و انحراف، ثمره غفلت از ياد خداست. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لا يَسْتَوِي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ «20»

بعد از آن براى تنبّه بندگان و هشيارى آنان از خواب غفلت بيان فرمايد:

لا يَسْتَوِي أَصْحابُ النَّارِ: مساوى و برابر نيستند نزد خدا مصاحبان آتش جهنم، كه نفس خود را به سبب كفر و فسق خوار خواسته و بدان سبب مستحق‌

جلد 13 - صفحه 112

آتش شدند، وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ: و اصحاب بهشت كه در استكمال نفس كوشيده به طاعات و عبادات، و مستحق بهشت شدند، أَصْحابُ الْجَنَّةِ مصاحبان و ساكنان بهشت، هُمُ الْفائِزُونَ‌: ايشانند رستگاران، يعنى از عذاب جحيم نجات يافته و به نعيم مقيم فائز شده.

در كتاب عيون- ابن بابويه رحمه اللّه از حضرت رضا عليه السّلام روايت نموده كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين آيه تلاوت نمود و فرمود:

اصحاب الجنّة من اطاعنى و سلّم لعلىّ بن أبي طالب بعدى و اقرّ بولايته، و اصحاب النّار من سخط الولاية و نقض العهد و قاتله بعدى. «1» فرمود: اصحاب بهشت كسانى هستند كه اطاعت كنند مرا و تسليم شوند مر على بن ابى طالب عليه السّلام را بعد از من، و اقرار نمايند به ولايت او؛ و اصحاب آتش كسانيند كه سخط نمودند ولايت او را، و شكستند عهد را و مقاتله نمودند با او بعد از من.

تنبيه: آيه شريفه آگاهى مردمان است به آنكه ايشان به جهت بسيارى غفلت و كمى فكر در عاقبت امر، و هلاكت در تقدم دنيا بر آخرت، و پيروى شهوات، به مرتبه‌اى رسيده‌اند كه گوئيا فرق نگذارند ميان بهشت و جهنم، و تميز ندهند ثواب و عقاب را، و نمى‌دانند رستگارى دنيا و آخرت مقرون به اصحاب بهشت است نه اصحاب جهنم، و چون حال چنين است، تنبيه آنان لازم باشد از جهت اتمام حجت.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ «16» فَكانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِي النَّارِ خالِدَيْنِ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ «17» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «18» وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «19» لا يَسْتَوِي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ «20»

ترجمه‌

مانند شيطان هنگاميكه گفت بانسان كافر شو پس چون كافر شد گفت همانا من بيزارم از تو همانا من ميترسم از خدا كه پروردگار جهانيان است‌

پس سر انجام كار آن دو آن شد كه هر دو در آتشند جاودانيان در آن و اين جزاى ستمكارانست‌

اى كسانيكه ايمان آورديد بترسيد از خدا و بايد نظر كند هر كس و ببيند كه چه پيش فرستاده براى فردا و بترسيد از خدا همانا خدا آگاه است بآنچه ميكنيد

و مباشيد مانند آنانكه فراموش كردند خدا را پس از ياد آنها برد خودشان را آن گروه آنانند متمرّدان‌

برابر نيستند اهل آتش و اهل بهشت اهل بهشت ايشانند كاميابان.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب احوال بنى نضير مثلى براى منافقين و آنها زده باين تقريب كه مثل منافقين در اغراء يهود و ترك نصرت بنى نضير مثل شيطان است كه بانسان ميگويد كافر شو و كفر را در نظر انسان جلوه ميدهد ولى در دم مرگ يا قيامت از او و عملش تبرّى ميجويد و مدّعى ترس از خدا ميشود براى آنكه در عذاب او شريك نشود ولى براى هيچيك فائده و اثرى ندارد و بالاخره هر دو مخلّد در آتش جهنّم ميشوند چون ستمكار بر خود و خلقند و هر فرد از اهل ايمان در دنيا بايد متوجّه اين امر باشد كه براى فرداى قيامت خود چه عمل خير يا شرّى پيش فرستاده و اينكه از آخرت بفردا تعبير فرموده براى نزديكى و تحقّق وقوع آنست و براى آنكه دنيا مانند يك روز و آخرت فرداى آنروز است و تنكير غد براى تعظيم است و تكرار امر بتقوى يا براى تأكيد است يا براى اشاره به دو ركن توبه كه ندامت از گناه سابق و عزم بر ترك آن در لاحق است و البته خداوند آگاه است از اعمال سابقه و لاحقه بندگان از خير و شرّ در تمام احوال و بر طبق آن پاداش خواهد داد و كيفر خواهد فرمود و نبايد مؤمنين مانند كسانى باشند كه فراموش نمودند اداء حقّ ربوبيّت را و خدا هم آنها را بحال خودشان واگذار فرمود و در نتيجه‌

جلد 5 صفحه 180

فراموش كردند جلب نفع و دفع ضرر از خودشان را و مرتكب معصيت شدند و ترك طاعت نمودند و بمضار آن مبتلا و از منافع اين محروم گشتند و البته كسانيكه باعمال بد مستحق جهنّم شدند مساوى نيستند با كسانيكه باعمال خوب مستحق بهشت شدند آنها محروم از خير و اينها فائز بنعيم ابدى خواهند بود در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين آيه را تلاوت نمود و فرمود اصحاب جنّت كسى است كه اطاعت نمايد مرا و تسليم شود براى على بن ابى طالب عليه السّلام بعد از من و اقرار كند بولايت او و اصحاب نار كسى است كه دشمنى و عناد نمايد با مقام ولايت و نقض عهد كند و با او مقاتله نمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لا يَستَوِي‌ أَصحاب‌ُ النّارِ وَ أَصحاب‌ُ الجَنَّةِ أَصحاب‌ُ الجَنَّةِ هُم‌ُ الفائِزُون‌َ «20»

مساوي‌ نيستند اصحاب‌ آتش‌ و اصحاب‌ بهشت‌ اصحاب‌ جنّة ‌آنها‌ رستگاران‌ هستند، اصحاب‌ آتش‌ ‌با‌ اصحاب‌ بهشت‌ كمال‌ تضاد ‌را‌ دارند مثل‌ تضادّ باطل‌ و حق‌ّ صدق‌ و كذب‌ نور و ظلمت‌ ايمان‌ و كفر ضلالت‌ و هدايت‌ مطيع‌ و عاصي‌ سعادت‌ و شقاوت‌ و ‌لو‌ ‌در‌ صورت‌ ظاهر دنيوي‌ شبيه‌ يك‌ ديگرند ‌هر‌ دو بشر و انسان‌ هستند خورد و خوراك‌ دارند ‌در‌ اعضاء و جوارح‌ و ‌در‌ خواب‌ و بيداري‌ و ‌در‌ معاشرت‌ و لباس‌ و حركت‌ و سكون‌ و امثال‌ اينها مشابه‌ يك‌ ديگرند ولي‌ ‌در‌ باطن‌ كمال‌ مضادّة ‌را‌ دارند مثل‌ علم‌ و جهل‌ صفات‌ حميده‌ و اخلاق‌ رذيله‌.

لا يَستَوِي‌ أَصحاب‌ُ النّارِ كافر و مشرك‌ و منافق‌ و ضال‌ّ و مضل‌ّ و فاسق‌ و فاجر وَ أَصحاب‌ُ الجَنَّةِ مؤمن‌ و صالح‌ و متّقي‌ و مطيع‌.

أَصحاب‌ُ الجَنَّةِ هُم‌ُ الفائِزُون‌َ مشمول‌ عنايات‌ الهي‌ و نعم‌ اخروي‌ و رحمت‌ واسعه‌ و سعادت‌ ابدي‌ و حشر ‌با‌ انبياء و اولياء و شهداء و صالحين‌ و ساير تفضّلات‌ الهي‌ هستند، و چه‌ فوزي‌ ‌است‌ بالاتر ‌از‌ ‌اينکه‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 20)- در این آیه به مقایسه این دو گروه (گروه مؤمنان با تقوا، و متوجه به مبدأ و معاد، و گروه فراموشکاران خدا که گرفتار خود فراموشی شده‌اند) پرداخته، می‌گوید: «هرگز دوزخیان و بهشتیان یکسان نیستند» (لا یستوی اصحاب النار و اصحاب الجنة).

نه در این دنیا، نه در معارف، نه در نحوه تفکّر، نه در طرز زندگی فردی و جمعی و هدف آن، و نه در آخرت و پاداشهای الهی، خط این دو گروه در همه جا، و همه چیز، از هم جداست، یکی به یاد خدا و قیامت و احیای ارزشهای والای انسانی، و اندوختن ذخائر برای زندگی جاویدان است، و دیگری غرق شهوات و لذات مادی و گرفتار فراموشی همه چیز و اسیر بند هوی و هوس.

و به این ترتیب انسان بر سر دو راهی قرار دارد یا باید به گروه اول بپیوندد یا به گروه دوم و راه سومی در پیش نیست.

و در پایان آیه به صورت یک حکم قاطع می‌فرماید: «اصحاب بهشت رستگار و پیروزند» (اصحاب الجنة هم الفائزون).

نه تنها در قیامت رستگار و پیروزند که در این دنیا نیز پیروزی و آرامش و نجات از آن آنهاست، و شکست در هر دو جهان نصیب فراموشکاران است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع